وکیل دعاوی ملکی قسمت 18
شما در این مقاله ادامه مطالب قبلی را مشاهده می کنید …
رأی شماره ی ۶۳۷ مورخ ۹۱/۱۱/۳۰ شعبه ی ۵۱ دادگاه تجدید نظر استان تهران اعلام انحلال و انفساخ قرارداد با تقدیم دادخواست به خواسته ی تأیید انحلال و انفساخ قرارداد تحقق می پذیرد و نیازی به اعلام جداگانه آن نیست.
رای شماره ی ۸۹۸ مورخ ۹۱/۷/۲۳ شعبه ی ۵۹ دادگاه تجدید نظر استان تهران دعوی تنفیذ انفساخ قابلیت استماع نداشته و انفساخ محتاج به انشای اراده که در قبل از فسخ باشد و مدعی تحقق انفساخ به اثر نهایی آن باید توجه داشته باشد.
که همان بی اعتباری قرارداد و ابطال آن است. نظریه ی مشورتی شماره ی ۷/۳۲۴۶ مورخ ۷۵/۷/۱۱ اداره ی حقوقی قوه ی قضاییه به موجب ماده ی ۵۲۷ قانون مدنی در صورتی که زمین به واسطه ی فقدان آب یا علل دیگر از قابلیت انتفاع خارج شود و رفع مانع ممکن نباشد.
عقد مزارعه منفسخ و لكن روابط حقوقی و قرار فی ما بین نسبت به هزینه ها به قوت خود باقی است.
قضاییه نظریه ی مشورتی شماره ی ۷/۳۲۷۷ مورخ ۶۳/۷/۲۲ اداره ی حقوقی قوه ی بلاعزل بودن وکالت مانع از این نیست که موکل شخصاً عمل مورد وکالت را انجام می دهد.
تأیید رجوع از هبه
مبنای حقوقی دادخواست
زمانی که عقد عقد هبه بين طرفين واهب و متهب) منعقد می شود و ملک در فصل اول – دعاوی مشترک / ۲۰۳ قرار میگیرد اگر تیار متهب قرار اختیار اگر عین موهوبه یعنی همان ملک موجود خود باشد. واهب یا شخصی که هیه کرده است میتواند از آن رجوع کند و بعد از رجوع برای تثبیت آن دادخواست تایید رجوع از هیه را مطرح کند.
اعلام رجوع از همه با هر طریقی ممکن است؛ ولی بهتر است از طریق اظهار نامه ی و رسمی انجام گیرد. طرفین دعوی واهب که ملک خود را هبه کرده است و حالا پشیمان شده و از هبه رجوع کرده خواهان دعوی است و متهب خوانده میباشد.
مرجع صالح برای رسیدگی در صورتی که موضوع هبه ملک باشد دادگاه محل وقوع ملک، صلاحیت رسیدگی به دعوی تأیید رجوع از همه را خواهد داشت. در غیر این صورت دادگاهی که عقد هبه در حوزه ی آن واقع شده است و دادگاه محل اقامتگاه خوانده، صالح به رسیدگی هستند.
نحوه ی اجرای رأی از وقتی که واهب از همه ی خود رجوع کند، رجوع از همه محقق شده است. هم چنان که از نام دعوا روشن است واهب تنها برای تأیید و اعلام آن دادخواست می دهد. بنابراین رای به اجراییه نیاز ندارد. برخی نکات کلیدی مرتبط با دعوی (۱) رجوع ضمنی از همه صحیح است .
مانند این که واهب، ملک خود را به قصد ۲۰۰) در صورتی که متهب پدر یا مادر یا اولاد (حتی نوادگان) باشند، حق رجوع رجوع از هبه به دیگری بفروشد وجود ندارد.
3-اگر ملک موهوبه از ملکیت متهب خارج شود، حق رجوع ساقط می شود. هر چند دوباره به مالکیت متهب در بیاید.
(۴) حق رجوع در همه مبتنی بر بلاعوض و مجانی بودن آن است و در هبه ی معوض با قبض عوض، حق رجوع زایل میشود و هم چنین بعد از فوت واهب رجوع ممکن نیست. (۵) اثر رجوع و انحلال هیه ناظر به آینده است و در گذشته اثر ندارد. یعنی منافع ملک قبل از رجوع مثل اجاره بهایی که از ملک گرفته شده، برای متهب است.
مستندات قانونی ماده ی ۸۰۳ قانون مدنی بعد از قبض نیز واهب میتواند با بقای عین موهوبه از هبه رجوع کند.
مگر در موارد ذیل
۱- در صورتی که متهب پدر با مادر و یا اولاد واهب باشد.
۲- در صورتی که هبه معوض بوده و عوض هم داده شده باشد.
۳- در صورتی که عین موهوبه از ملکیت متهب خارج شده با متعلق حق غیر واقع شود. خواه قهراً مثل این که متهب به واسطه ی فلس محجور شود خواه اختیارا مثل این که عین موهوبه به رهن داده شود – در صورتی که در عین موهوبه تغییری حاصل شود.
ماده ی ۸۰۴ قانون مدنی در صورت رجوع واهب نمات عین موهوبه اگر متصل باشد.
