حالتهای تقصیر پزشکی به قلم وکیل پایه یک دادگستری قسمت 4
تقصیر پزشکی راجع به اهمال در تشخیص
صاحبان حرفه پزشکی ملزم هستند که تلاش مکفی و متعارف در رفتار و برخورد با بیمار را به نحو صادقانه و آگاهانه انجام دهند
تقصیر در تشخیص یا اهمال در آن ناشی از سلوک نامناسبی است که صاحبان حرف پزشکی در خصوص آن بیمار تخاذ نموده اند.
پس این سلوک نامتعارف و نامناسب از جمله مواردی است که سبب مسئولیت آنها میشود
لذا اگر صاحبان حرف پزشکی در تشخیص بیماری مرتکب تقصیر شوند و این تقصیر مرتبط با اهمال و عدم احتیاط آنها باشد
و بیمار آسیب ببیند یا فوت نماید زمان متوجه آنها خواهد بود.
خطای پزشکی در تشخیص مانند سایر خطاهای پزشکی محکوم به قواعد اساسی در حرفه پزشکی است لذا بر عهده پزشک است
اجرای عملیات تشخیص به قدر استطاعت از جمیع ادوات و آزمایشات لازم و امثالهم و بر طبق قواعد مسلم علمی استفاده نماید
اگر پزشک در عملیات تشخیص به یک شیوه قدیمی و محجور که اطبا از آن استفاده نمیکنند متوسل شود در صورت خطا مسئول خواهد بود
زیرا در این حالت او تعهد خود را به طور صریحی انجام نداده است البته اگر روش قدیمی که او برای تشخیص بیماری انتخاب نموده است
تایید پزشکان خبره باشد از این حیث مسئولیتی متوجه او نخواهد بود.
لاکن اگر اثبات شود که طبیب نسبت به بعضی از مسائل اساسی پزشکی جهل داشته است
یا نسبت به موضوع تخصصی خویش مطلبی را نمیدانسته خطای در تشخیص شده است ضامن خواهد بود.
از لحاظ قضایی در بدو امر چنانچه طبیب در تشخیص دچار اشتباه شود و اگر اثبات شود که او در عملیات تشخیص مرتکب تقصیر شده است
دیگر نیازی به اثبات و بحث از تقصیر در علاج نیست البته صحت این امر در صورتی که از تقصیر صاحبان حرف پزشکی و وابسته خسارتی به بیمار یا اقربای او وارد شده باشد
وگرنه صرف احراز تقصیر صاحبان حرف پزشکی و وابسته سبب ایجاد مسئولیت مدنی برای آنها نخواهد شد.
اگر پزشک با این استدلال که برای حفظ سلامت بیمار قطع دست او لازم است اقدام به این امر کند
اما بعداً توسط پزشکان خبرهشود که عملیات تشخیص بیماری قصورآمیز بوده و برای حفظ بیمار قطع دست او لازم نبوده
در این حالت پزشک مسئول قطع دست است اعم از اینکه عملیات قطع دست بیمار به نحو صحیح انجام شده باشد یا خیر .
زیرا صرف قطع دست که ناشی از تشخیص قصورآمیز پزشک بوده است تقصیر محسوب میشود
و پزشک ضامن جبران خسارت وارده به بیمار وفق مقررات موجود خواهد بود و اگر در عملیات قطع ید هم مرتکب اشتباه یا قصوری شده باشد
به نظر میرسد که مکلف به جبران خسارت وارده در این خصوص هم خواهد بود زیرا مرتکب دو نوع تقصیر علی حده شده است. پس شایسته و لازم است
که پزشک در عملیات تشخیص تمام تلاش خود را برای وصول به تشخیص سالم و نزدیک به صواب و بعید از تقصیر به کار گیرد
پس طبیب باید از وسایل علمی نظیر عکسبرداری و آزمایشات پزشکی که در دسترس اطبا است استفاده نماید.
لذا اگر صاحبان حرف پزشکی در فرایند تشخیص بیماری و درمان از وسایل تخصصی استفاده ننماید
و تشخیصی که دادهاند مخالف یا دور از واقع باشد این امر موجب مسئولیت آنها خواهد شد.
صور تقصیر پزشکی قسمت4- به قلم وکیل پایه 1
نظریه برخی حقوقدانان در خصوص پزشک متخصص و پزشک عمومی
برخی از حقوقدانان معتقدند لازم است قاضی در خصوص تخصص پزشک شخصی را هم رعایت نماید
و در این خصوص بین طبیب متخصص و پزشک عمومی تفاوت قائل شود زیرا پزشک عمومی را نمیتوان مسئول خطا در تشخیص دانست
که امکان کشف و تحدید طبیعت و نوع آن و شناخت اسباب و واقعیت آن بیماری به غیر از متخصص در این بیماری از دست شخص دیگری بر نمیآید
و این بدان معنی است که پزشک عمومی به مجرد این ادعا که او طبیب غیر اختصاصی است میتواند از بار مسئولیت خلاص شود
البته این امر مشروط به آن است که او از کلیه تجهیزات و وسایلی که برای تشخیص بیماری نافع است کمال استفاده را نموده باشد
وعلمی ثابت و مستمر که مورد قبول همگان است خلل وارد نکند و کلیه قواعدی را که برای صحت تشخیص بیماری لازم است را اجرا نماید
وگرنه او مرتکب قصور شده است و ضمان متوجه او خواهد شد.
به نظر میرسد این قول قابل انتقاد است زیرا میتوان گفت در مورد برخی بیماریهای پیچیده و قرمزی که از عهده و تخصص پزشک عمومی بیرون است
وظیفه او تشخیص بیماری نیست بلکه او باید در مرحله اول به حفظ سلامت بیمارش اهمیت و اقدامات اولیه و حیاتی و سرپایی را انجام دهد
و در صورت تخصصی بودن بیمار را به پزشک متخصص راهنمایی کند و عدم انجام همین امر احتمال اینکه سبب مسئولیت او شود بسیار است.
صور تقصیر پزشکی قسمت 3 به قلم وکیل دادگستری
صور تقصیر پزشکی در استفاده از تجهیزات پزشکی
استفاده از برخی تجهیزات طبی خاص نیز باید با رضایت بیمار یا اقربای او در موارد خاص نظیر بیهوشی و سکته صورت گیرد وگرنه نفس این کار تقصیر محسوب خواهد شد
زیرا در غیر این صورت به استقلال رای بیمار که از حقوق مهم اوست لطمه وارد شده است
برای اینکه بیمار میبایست آگاهی از بیماری خویش داشته باشد و بتواند آنچه که جهت بیماری او مطرح میشود را به خوبی درک کند و تصمیم گیری کند
مگر در موارد ضرورت و اورژانس که به عنوان استثنای بر اصل تحصیل اسم و ارائه اطلاعات امثالهم لازم نخواهد بود.
البته به نظر میرسد اگر استفاده از تجهیزات طبی خطرات قابل ملاحظهای در پی نداشته باشد تحصیل اذن بیمار یا اقربای او نیز لازم نخواهد بود.
برخی از حقوقدانان معتقدند استفاده از تجهیزاتی که برای سلامتی بیمار مضر است در این موارد اگر اطبا از این گونه وسایل جهت تشخیص یا حتی درمان بیماری استفاده نکنند
تقصیری از سوی آنها به وقوع نپیوسته است در هر حال به نظر میرسد این قول خالی از اشکال نیست
زیرا صاحبان حرف پزشکی در این قبیل موارد باید با اجرای قاعده اهم و مهم تعیین تکلیف کنند
بدین معنا که اگر استفاده از این وسایل خطر کمتری نسبت به عدم استفاده از آنها دارد از آنها استفاده نمایند
که این مقتضای حکم عقل است مثلاً اگر بیمار سرطانی از ترس ریختن موهای سر و صورت از انجام شیمی درمانی امتناع نماید
صاحبان حرف پزشکی نمیتوانند این امتناع نه چندان وجیه بیمار را مستمسک فرار از مسئولیت خویش قرار دهند
در واقع احترام به حقوق بیمار آگاهی از این موضوع است که چه به موقع به حق بیمار در مورد امتناع از درمان احترام بگذاریم و چه موقع آن را نادیده انگاریم.
نکات کاربردی چک و سفته قسمت 4_ به قلم وکیل دادگستری